به گزارش شهرآرانیوز مشهدی نیست، ولی میگوید عاشق مشهد است و همین عشق دست ردی بوده بر فرصتهای شغلی که به او پیشنهاد میشده. با آنکه عمر کاریاش سی سال را پر کرده، نوزده ماه آن در رأس مدیریت شهرستانی سپری شده که در همین مدت اتفاقات تلخ و شیرین زیادی را به خود دیده.
معتقد است آنچه در همین روزها در مشهد به چشم دیده، ملغمهای است از همه اتفاقاتی که این شهر از ابتدای انقلاب تاکنون شاهدش بوده است؛ از نوسانات اقتصادی گرفته تا شلوغی و اغتشاشات. طنین بم صدا و گره ابروها، چهرهای قاطع و جدی از او ساخته تا هم حساب کار دست مدیران تحت امرش بیاید و هم متخلفان کوچه و بازار، ماستهای خود را کیسه کنند. بااینحال، نوع مواجههاش با مردم بهگونهای است که کسی پیش فرماندار شهرش غریبی نکند و هرچه دل تنگش میخواهد، بگوید.
مرد نامآشنای امروز مشهدیها، سالهای زیادی را در گمنامی به سر برده و شاید همین گمنامی است که هم ما را برای سؤالهای زیادی که از او داریم، محافظهکار میکند و هم خودش را برای پاسخگویی به برخی پرسشهایمان. رویکارآمدن دولت سیزدهم، طلسم گمنامی محسن داوری را شکست تا در بین گمانههای پرشماری که برای تصدی کرسی فرمانداری مشهد قد علم کرده بودند، او بر کرسی ریاست ساختمان شیشهای خیابان پاسداران تکیه بزند.
قرار گپوگفتمان با آقای فرماندار ساعت ۱۲ ظهر یکی از دوشنبههای تابستان است، اما در نهایت مصاحبهمان زیر سایه ملاقات عمومیاش با شهروندان مشهدی تقریبا با یک ساعت تأخیر و زیر سایه زنگ بیامان تلفن همراهش انجام میشود. او هم از روزهای شیرینش میگوید و هم از تلخترین دقایقی که در همین مدت به چشم خود دیده است. همان اندازه نیز که تمایلی به صحبت درباره گذشتگان و فرمانداران قبل از خود ندارد، مشتاق به گفتن از آینده است.
در این مدت با مسائل، مشکلات و وقایع خاصی برخورد کردیم که برخی از آنها در سالهای بعد از انقلاب اسلامی بهصورت همزمان اتفاق نیفتاده و گاه بهطور موردی رخ داده بود. بهمعنای دیگر، هر اتفاقی را که از ابتدای انقلاب تا قبل از یکسالونیم گذشته به چشم دیدهایم، در این نوزده ماه هم اتفاق افتاده است. فشارهای زیادی هم در شهرستان وجود داشت و همچنان نیز کمبودهایی وجود دارد. از سوی دیگر با رویکارآمدن دولت سیزدهم انتظار ویژهای از سوی مردم برای مشاهده تغییرات ایجاد شد. توأم با اینها، فشارهای جدی دشمن در زمینههای اقتصادی تنگناهای زیادی را نیز برای مردم به وجود آورد.
دولتی که پایان پیدا کرده بود، بهدلایلی و شاید بهواسطه افقی که برای تحویل مسئولیتها میدید، در برخی جاها تکلیف را مشخص نکرده بود. ما با بسیاری از موضوعات مانند انتظاراتی که مردم از دولت داشتند، نارضایتی که بهدلایل مختلف در جامعه شکل گرفته بود، مشکلاتی که در دولت وجود داشت و نقصهایی را ایجاد کرده بود، کرونا که کسبوکار و زندگی را تحتتأثیر قرار داده بود و آموزشی که تقریبا تغییر کرده بود، روبهرو شدیم.
وقوع برخی تحولات منطقهای هم خودش گویای ویژگیهایی بود؛ اتفاقاتی که در افغانستان افتاد، بهدلیل هممرزبودن تبعاتی را برایمان ایجاد کرد. همچنین کسری بودجهای که وجود داشت و عقبماندگیهایی که از گذشته نسلبهنسل آمده بود، باعث شد در وضعیت جدیدی کار را تحویل بگیریم.
در شهرستان مشهد خود فرمانداری هم گرفتار برخی مسائل ساختاری شده بود؛ ساختار و ارکان شهرستان بیشتر در سایه ستاد، دچار روزمرگی بود و روحیه استقلال هم بسیار کم شده بود. تصدیگری ستاد و بلاتکلیفی برای انجام امور در حوزههای مختلف، ما را اسیر نقص کرده بود. باید تحولی را در این حوزه ایجاد میکردیم و به همین دلیل و برای اینکه به این مسائل چیره شویم، گفتیم که باید ابتدا اولویتسنجی کنیم.
در این راستا، کار را شروع و اولویتهایی را برای مشهد برنامهریزی کردیم. مهمترین اولویت که خیلی از اولویتهای دیگر زیرمجموعه آن قرار میگیرد، ایجاد یک فرمانداری در شأن شهر امامرضا (ع) و دومین کلانشهر کشور بود که بهتبع آن باید ادارات شهرستان هم پای کار میآمدند تا مأموریتهای محول در حوزه صف را بهخوبی انجام دهیم.
همچنین سرمایه اجتماعی نظام باید زیاد میشد. مردم از مسئولان ناامیدشده بودند و یک شکاف بین آنها ایجاد شده بود. این موضوع جایگاه سرمایه اجتماعی را ضعیف کرده بود. باید مردم، مسئولان را خادم خود بدانند. گاهی در آن زمان طوری بود که مردم باید به مسئولان خدمت میکردند تا مسئولان به مردم. ما باید این تغییر رویه را ایجاد میکردیم. تنها راهحل این مشکل هم این بود که به مردم نزدیک شویم و مسائل مردم را شناسایی کنیم و به آنها بگوییم که در راستای رفع مسائلشان تلاش میکنیم. مردم بهخوبی میبینند و خیلی خوب هم تشخیص میدهند.
هرکس در جایگاه خودش قرار دارد. این دستگاهها تعامل بسیار خوبی با فرماندار دارند و باید تشکری ویژه کنیم از سکانداران همه این دستگاههایی که بیان کردید. نماینده، ولی فقیه در خراسانرضوی، تولیت آستان قدس رضوی و استاندار خراسانرضوی در این نوزده ماه بهترین حامیان و یاوران من بودند. وظیفه فرماندار مدیریت و انسجامبخشی شهرستان است. باید در مسائلی که برای مردم حساس است، انسجامسازی کنیم. با همین رویکرد است که برای بهترشدن خروجی کار مدیریتهای مختلف شهرستان به این انسجامسازی توجهی ویژه میکنیم.
بخشی از فعالیتها در زمره وظایف بلافصل فرمانداریهاست؛ مثل انتخابات که برعهده فرمانداری است. مسئول امنیت شهر هم فرماندار است. اینها مسئولیتهای مستقیمی است که بر فرماندار یک شهر مترتب است. بقیه کارهای فرمانداری از نوع مدیریت کار است. برای همین است که موضوعاتی مانند انسجامبخشی و هماهنگی که از مهمترین وظایف فرمانداری است، کمتر در اذهان عمومی برجسته میشود.
قطعا همینطور است.
قطعا باید همه مسئولان در میدان باشند و به مردم پاسخ دهند. حضور در بین مردم و گوشدادن به مشکلات آنها هم میتواند بسیاری از مشکلاتشان را بهراحتی حل و آنها را راضی کند. اما مشکل مهم این است که حقوق بسیاری از مردم بهدلیل ناآگاهی از حقوقشان و بیتوجهی به قوانین و مقررات تضییع میشود. البته خدمترسانی نامناسب برخی مسئولان که باید وظیفهشان را بهخوبی انجام میدادند و ندادند نیز در این تضییع حقوق بیتأثیر نیست.
همین موضوع زمینهساز بسیاری از نارضایتیهاست. یک کار مهم برای افزایش سرمایه اجتماعی، اهمیتدادن به مردم بود. ما از مردم غفلت کرده بودیم؛ همه کارها را میخواستیم خودمان انجام دهیم. باید مردم را در کارها نقش میدادیم. برای همین به این حوزه وارد شدیم و بخشی از کارها را به خود مردم واگذار کردیم.
مثل اینکه مسائل مردم را افرادی از جنس خودشان شناسایی و پیگیری کنند تا مشکلاتشان بهتر از قبل حل شود. برخی فعالیتهای اجتماعی را به مردم محول کردیم. تشکلهایی مثل اتاق اصناف و اتحادیههای صنفی را که مسئول بودند، پای کار آوردیم. این مجموعهها آنقدر به حاشیه رفته بودند که انجام مسئولیت خودشان را هم از دولت طلب میکردند.
رضایت بیشتر برای کسانی است که کارشان انجام شده است. حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد مراجعان کسانی هستند که مشکلشان حل میشود و رضایت کامل دارند. بخشی از مشکلات را هم با سامانهای که ایجاد کردیم، رصد میکنیم که دستورات اجرا شود و مردم نیز نتیجهاش را بعد از مدتی میبینند. برخی را نیز اقناع میکنیم و طبیعتا بعضیها هم با نارضایتی میروند.
ضامن خیلیها شدم. اگر از دستم بربیاید، ضمانت میکنم. حتی در همین دوران فرمانداری هم ضمانت بعضیها را کردم.
دیگر بحثهایی هست (لبخندی میزند). هرکسی با نگاه خودش صحبتی میکند. البته بعضیها هم خیلی در این آمدوشدها اذیت شدند و وقتی که ما هم به آنها نه میگوییم، بیشتر ناراحت میشوند. طبیعتا ما هم ناراحت میشویم که به هر دلیلی نتوانستیم گرهی از کار هموطنمان باز کنیم.
بالاخره با مردم سروکار داریم. مردم خواسته دارند و ما باید پاسخگو باشیم. قطعا برخی خواستهها منطبق با قوانین نیست و ما باید توضیح دهیم. برخیها هم دنبال سوءاستفاده هستند. قطعا برخیها هم که به خواسته خود نمیرسند، به همین دلیل برخوردهای متفاوتی دارند؛ ممکن است برخورد خوبی هم نداشته باشند. هنر ما این است که به مردم پاسخ بدهیم و طوری باشد که خودمان بپذیریم که پاسخی قانعکننده دادهایم و مردم پاسخ متناسبی گرفتهاند. مردم انتظارشان این است که وقتی به ما مراجعه میکنند، پاسخی که توقعش را دارند بگیرند که گاهی نمیگیرند. افرادی که بهدلیل ضوابط و قوانین جواب نمیگیرند، گاهی ناراحت میشوند و ممکن است عباراتی هم به کار ببرند.
خستگی که طبیعی است؛ آدمی که خسته نشود که انسان نیست. اما خدمتکردن کمک میکند که خستگیها را تحمل کنیم.
قطعا اشخاص در حوزه کاری خود مؤثرند، اما باید به این توجه کرد که اگر در هر حوزهای هر دستگاهی به وظیفهاش عمل نکند، آنجا دچار مشکل میشود و یک دستگاه دیگر برای حل مشکل وارد میشود. در گذشته هم اینطور نبوده است که ستاد درباره همهچیز تصمیم بگیرد. چون کسی به میدان نیامده بود، دیگران مجبور بودند کار را انجام دهند. الان اگر شهرداری یا آبفا به هر دلیلی وظایف خود را انجام ندهند، حوزه دیگری وارد میشود.
بله. اما وقتی کاری نهادینه شود، بالاخره باید انجام شود. یک روزی یک شهرداری در شهر آمده و همه وانتبارها را ساماندهی کرده و همه سدمعبرها را از بین برده بود. آن شهردار به قانون عمل کرده بود و بعد از او، شهرداران بعدی هم مجبور بودند که این موضوع را ادامه دهند.
البته که اگر طرحی به ثمر ننشیند و مدیرش جابهجا شود، احتمال انحراف دارد؛ اما اگر همان طرح به مرحله تثبیت برسد، قطعا ادامه پیدا خواهد کرد. طرح مثلث اقتصادی هم هنوز بر کار سوار نشده بود و طرحی به حساب میآمد که در اجرا روی کاغذ اتفاق افتاد. بماند که این طرح کاملا هم از بین نرفته و نوعش عوض شده است و به همان شیوه در حوزههای مختلف پیگیری میشود.
میگویم اصل این طرح از بین نرفته و اثرگذاری خودش را داشته است.
اگر نتوانیم یک مسیر حرکتی را در راستایی تثبیت کنیم که ماندگار شود، قطعا اسیر انحراف خواهد شد، چون سلیقهها هم بر آن اثر میگذارد. معتقدم اگر ما سازوکار ایجاد کنیم، قطعا در مشهد هر فرماندار دیگری بیاید، مردم بههیچعنوان اجازه نمیدهند که فرمانداری در حاشیه بماند.
امروز در مشهد تحول مدیریتی ایجاد شده است. ممکن است در فعالیت و قدرت توان مدیران شهرستان تفاوتهایی را ببینیم، اما همه آنها فعال هستند و تلاشی ویژه برای انجام امور محوله میکنند و بهتبع آن من هم رضایت کاملی از آنها دارم.
من آدم مطالبهگری هستم. ۸۰ درصد جلساتمان بهصورت مطالبهگری برگزار میشود.
استبداد را اگر بهمعنای استبداد منفی تعریف کنید، نه، ولی آدم قاطعی هستم. معتقدم باید در انجام کارها قاطع بود.
بخشی از ترک فعلها از ناآگاهی مدیران است و عمدی نیست. همه تلاشمان در این نوزده ماه این بوده است که مدیران و کارگزاران را با وظایفشان آشنا کنیم. نمیشود سرمایه اجتماعی را که نیروی انسانی است، به هر دلیلی لکهدار کنیم، چون برایشان زحمت کشیده شده است. تلاشمان این است که آنها را در اصول قرار دهیم و البته اگر در اصول قرار نگیرند و ترک فعل کنند، با آنها برخورد میکنیم. آنطور هم نبوده است که برخوردی درباره ترک فعلها نداشته باشیم.
دستکم ۱۰ تا ۱۵ مدیر را در همین ۱۹ ماه عزل کردم. در برخی دستگاهها با تغییری که بهزودی انجام میشود، این سومین مدیری است که در زمان حضور من در فرمانداری جابهجا میشود. برخی به دستگاه قضایی معرفی شدند و در حال رفتوآمد هستند و هیئت بررسی تخلفات نیز پیگیریهای لازم را دراینباره میکند.
قطعا در کاری که میکنیم، سؤالهایی هم از ما میشود که البته سؤالکردن حق هر انسان است. ما هم در حوزه اقناع پاسخ میدهیم و اگر اشتباه هم کرده باشیم، اشتباهمان را جبران میکنیم.
من خودم تصمیم میگیرم.
کار در مسیرها ممکن است سخت باشد، اما در انتها بنبستی وجود ندارد. خدا انسان را طوری آفریده است که به بنبست نرسد. اگر رسید، یعنی یک جای کار را اشتباه رفته است. در این صورت باید مسیرمان را جابهجا کنیم. باید با تمام قوا تلاش کنیم. اینجا شهری است که محورش امامرضا (ع) است و نباید اجازه دهیم که چیز دیگری ما را سرگرم کند.
اگر میشدم که حرکت نمیکردم. احتمالا اذیت شدهام، اما قطعا ناامید نشدم.
مسئله تأمین آب مشهد یکی از این اولویتهاست. همچنین، تأمین فضاهای آموزشی، ورزشی و بهداشتی در کنار موضوع اقامت زائران، حملونقل و تسهیل در آن در زمره مهمترین مسائل این شهر به حساب میآید. در این حوزه باید توجهی ویژه هم به موضوعاتی مثل معیشت در قالب اقتصاد زیارت و حاشیهنشینی در قالب طرحهای تثبیت و سازماندهی داشت.
حاشیهنشینی دلایل زیادی دارد. مشهد بهدلیل جاذبهای که بهواسطه وجود مرقد نورانی امامهشتم و بهتبع آن امکاناتی که دارد، خیلیها را مشتاق میکند که در این شهر سکونت داشته باشند. خشکسالی، برخوردارنبودن روستاییان، رسیدگینشدن به روستاها و مسائل اقتصادی هم این خاستگاه را ایجاد کرده است که افرادی دوست داشته باشند در مشهد اقامت کنند. حال وقتی توان پذیرایی به اندازه این افراد نداشته باشیم، عمدتا آنها در جاهایی سکونت میکنند که ارزانتر باشد.
بهصورت طبیعی این مکانها از وضعیت مطلوبی برخوردار نیستند که زمینهساز ایجاد حاشیه میشود. حال اگر رفقا و خویشاوندان این افراد نیز بهواسطه آنها، قصد مهاجرت به مشهد را داشته باشند، این مشکل دوچندان هم میشود. البته که نظارتهای ما هم در این زمینه خوب نبوده است.
یکی از اولویتهای ما در این دوره، ساماندهی حاشیه شهر بوده است. این مبحث موضوعیت زیادی دارد و از همه آنها مهمتر این است که اکنون جزو شهرهای اول کشور در زمینه حاشیهنشینی به شمار میآییم. وظیفه فرمانداری هم در این زمینه مسئولسازی دستگاهها و نظارت بر فعالیت آنهاست. به همین منظور، طرحی را برای تثبیت حاشیه شهر مشهد تهیه کردیم، چون اگر به این موضوع توجه نشود، دائم حاشیه بر حاشیه ایجاد میشود. امروز حاشیه شهر مشهد با ۱۰ سال پیش بهدلیل امکانات قابل قیاس نیست، اما نمیتوان گفت این مشکل حل شده، چراکه همچنان بر نرخ حاشیهنشینی افزوده شده است.
برای کنترل حاشیهنشینی باید دو کار را انجام دهیم؛ یک کار برای حاشیه شهر و یک کار برای روستاهای حریم. قاعدتا روستاهای حریم مشهد هم جزو حاشیه شهرند، چون موضوعیتی بهعنوان روستا ندارند و بیشتر بهعنوان خوابگاه تلقی میشوند. بخشی از حاشیهنشینی هم بهدلیل ساختوسازهای غیرمجاز و ارزانبودن زمینهای محدوده انجام شده است و در این میان، متولیان هم بر زمینهایشان نظارت نداشتند.
یکی از این اقدامات، تعیینتکلیف طرحهای تفصیلی مشهد پس از سالها بلاتکلیفی بود.
باید این طرحها تصویب و ابلاغ میشد تا حدوحدود شهر و همچنین کاربریهای مختلف مشخص شود و بهواسطه آن میتوانستیم بر این کاربریها نظارت کنیم. خوشبختانه امروز همه مناطق شهر مشهد بهجز یک منطقه دارای طرح تفصیلی هستند و این موضوع بهمعنای آن است که شهرداریهای مناطق مختلف این شهر میتوانند پروانه ساختوساز ارائه و بهتبع آن بهخوبی بر فرایند ساختوساز نظارت کنند. این یعنی امروز در این زمینه بلاتکلیفی وجود ندارد. تکلیف قانونی است و اگر خلاف این کار شود، تخلف شده است. با اجرای این طرحها، قاعدتا گسترشی هم نباید صورتبگیرد.
آن هم میآید.
در این زمینه مرز بین حریم و روستا هم باید مشخص شود تا روستایی به حریم تجاوز نکند. بخشی از ساختوسازهای حاشیه شهر بهدلیل همین حریم بوده و مسئولیتها بهدرستی منفک نبوده است. در گذشته در این روستاها از طرفی وظایف دهیار مشخص نبود و از طرف دیگر بهاندازه کافی زمین یافت نمیشد که درخواست قانونی کنیم. امروز طرح هادی ۱۲۸ روستای حریم مشهد تصویب و بازبینی شده و بهاندازه کافی زمین در محدوده گنجانده شده است.
بله. روستاهای حاشیه شهر تحتتأثیر مهاجرت قرار گرفتند و برخی بهدلیل هزینههای شهر مهاجرت معکوس داشتند. قطعا میتوان با این اقدام، کار تثبیت را بهتر انجام داد، چراکه هماکنون نظارتها بر فرایند ساختوسازها بسیار شدیدتر شده است.
قطعا استفاده میشود. اجرای رأی قلع بنا سالها در شهر مشهد بهدلایل مختلف تعطیل شده بود، ولی امروز در شهر و حاشیه شهر روزی نیست که دستگاههای متولی، قلع نداشته باشند.
بههیچوجه. با کسانی که تخلف میکنند با جرئت و جسارت برخورد میکنیم، گرچه در چارچوب قانون، مقررات و با رعایت اصول.
بعد از این مرحله نوبت ساماندهی است. در این زمینه ساختوسازهایی را که در طرحهای تفصیلی وارد شهر مشهد شده و مطابق شهرسازی نبوده است، باید بازآفرینی کنیم.
چارهای بهجز این نداشتیم. بااینحال، در راستای توانمندسازی این محدوده، طرح هوشمند تحول حاشیه شهر را تصویب کردیم که در سه سال انجام خواهد شد. در همین راستا، سال گذشته دویست پروژه با ۷ هزار میلیارد تومان فعال شد که ۸۰ درصد پروژهها تاکنون انجام شده است.
وظیفه و رویکرد ما همین است که ظرفیتهایی مثل اداره کل صمت، جهاد کشاورزی، اتاق اصناف و تعزیرات را همراه با همه ظرفیتهایی که جنبه اقتصادی دارند، در کنار هم قرار دهیم تا تحت یک مدیریت واحد، هدف اصلی را که ساماندهی بازار است، انجام دهند.
برای چه؟
من چنین حسی ندارم که کسی میترسد.
دنبال انضباط اقتصادی هستم. کسانی که منضبط هستند، از انضباط استقبال میکنند، اما آدمهای بینظم قاعدتا از این موضوع میهراسند. ما باید هزینه تخلف افراد متخلف را افزایش دهیم.
ما باید اقتصاد را مدیریت کنیم. مدیریت باید جامع و شامل برنامهریزی، سیاست گذاری و فعالیتهای ایجابی اقتصادی و فرهنگی باشد. قطعا یک جایی هم به اقدامات سلبی و برخوردی نیاز دارد. قطعا حوزهای موفق میشود که در انسجام و همدلی روبهرشد باشد. هرگز نمیتوانیم با دستور جایی را مدیریت کنیم، اما باید بدانیم که ساختارها در جایگاه خودشان کارشان را انجام میدهند.
در هر حوزهای ممکن است تهدید یا گفتمانی باشد، اما اینها را جدی نمیگیرم و بهعنوان تهدید قلمداد نمیکنم. با وجود این، نکته آزاردهنده موضوع نابسامانی است. این بد است که در بازار شهرستان مشهد بیش از نیمی از فعالان اقتصادی بدون مجوز فعالیت میکنند. این یعنی شلختگی اقتصادی وجود دارد و باید این مشکل را اصلاح کنیم. این بیشتر آدم را اذیت میکند.
موضوع حجاب موضوعی است که رهبر معظم انقلاب هم بهتازگی صحبتهای داهیانهای دربارهاش داشتند. حجاب یک مسئله شرعی و قانونی است. مردم ما هم از دیرباز به حجاب تقیدی ویژه داشتهاند. در گذشته، قبل از اسلام هم ایرانیها در این زمینه حساس بودند. دشمن یک حساسیتهایی به وجود آورده است که نیاز به هوشمندی دارد. دشمن دشمنیاش را انجام میدهد و میخواهد از هر ابزاری استفاده کند تا در فضای غبارآلود هر کاری را بکند تا تقابل خود را با گفتمان جمهوری اسلامی داشته باشد.
بله. ما با هوشمندی عمل میکنیم. در شهر امامرضا (ع) هم یک انتظار هست که تفاوتهایی با نقاط دیگر کشور دارد. همه تلاش ما این است که اگر در گوشه وکنار و جایی از سر غفلت این مسئله مورد هجمه قرار گرفته است، پیشگیری کنیم و محکم در میدان باشیم.
سیاستمان این است که باید همهچیز سر جای خودش باشد. اگر تشویق نیاز است، باید تشویق شود، اگر برخورد لازم است، باید برخورد صورت بگیرد؛ جایی اگر لازم است سازوکاری ایجاد کنیم تا موضوعی تقویت شود، باید در چارچوب کارها انجام دهیم. اما برخی چیزها بیشتر برجسته میشود و برای رسانهها هم جذابتر است. بههرحال اگر بنده هجده ساعت در روز وقت میگذارم، در این مدت حتی یک ساعت هم به این مقوله نمیپردازم. من بیشتر به برنامهریزی میپردازم. بااینحال، موضوعاتی مثل برنامهریزی، شناسایی مسائل، تقسیمبندی وظایف و... کمتر مورد توجه رسانهها قرار میگیرد.
شیرینترین دوره خدمت من در فرمانداری زمانی بود که ۲ هزار خیر و نیکوکار در مشهد جمع شدند و دولت را کمک کردند. با تفاهمی که در آن روز صورت گرفت، با ۱۳۰۰ میلیارد تومان جانی دوباره به پیکره پروژههای نیمهتمام شهرستان دمیده شد. آن روز همت مردم پای کار آمد و سالن شهدای سلامت مملو از جمعیتی عاشق شد که نگران جای نشستنشان بودیم. تلخترین روز هم برایم زمانی بود که سه نفر از جوانان این شهر بهدست افراد شقی به شهادت رسیدند.
من اعتقادم به رسانه است. معتقدم که رسانه بازویی در جامعه امروزی است که هرکسی بخواهد به اهدافش برسد، باید به آن توجه کند. اگر کسی هم از این هنر بهره نبرد، قطعا آسیب خواهد دید.
رسانههای مشهدی از کشوریها هم بهتر عمل کردند و تأثیرگذاری آنها هم بیشتر بوده است. یکی از حوزههایی که در مشهد میشود به آن دستمریزاد گفت، رسانهها هستند. نقصهایی هم داشتهاند، اما در مجموع خوب کار کردهاند.
من همه را که ندیدم. تعدادی را دیدم. عملکردها را هم که ندیدم. در فرمانداری چیزی بهعنوان بایگانی نیست که مراجعه کنیم بگوییم چه کسی چگونه فعالیت کرده است؛ این ایراد کار وزارت کشور است. هرکسی که رفته، همه را در فکر و ذهنش برده است. برای همین، من وقت گذاشتم تا وضعیت فرمانداری را از لحاظ ساختاری جابهجا کنم. اینجا شورای معاونان و کمیسیون منابع انسانی نداشته است. اینها را ایجاد و ساختارسازی کردیم که برای همیشه بماند. بانک اطلاعاتی درست کردیم. حالا کارهای مربوط به همین جلسات مردمی هم بهصورت نرمافزاری انجام میشود.
قطعا نواقصی در گذشته و حال بوده است که امروز گرفتار مشکلات عدیده هستیم. اگر همه دستگاهها بهموقع به وظایف خود عمل میکردند، هیچ مسئله رویزمینماندهای نداشتیم. امروز و گذشته در خیلی از حوزهها عقبماندگیهای بسیار زیادی ایجاد شده است و گروهی از ما (مسئولان امر) به وظایف خود بهدرستی عمل نکردیم.
نماز صبح را که میخوانم، از خانه خارج میشوم و معمولا تا ساعت ۱۱ و ۱۲ شب فعالیت میکنم.
با خانواده. قبلا با من بود، اما از زمانی که فرماندار شدم، برعهده خانواده افتاده است.
تقریبا.
از قبل کنار آمده بودند.
من همه فکرم خدمترسانی است. در هرجایی باشم که به مردم خدمت کنم، آن بهترین چیز است.
نه. خدمت برایم مهم است.
از خدا.
از اینکه به وظیفهام عمل نکنم و پیش مردم شرمنده باشم.
شاخصه من خدمت است. آدم تکلیفمحوری هستم. روزی که به من پیشنهاد شد، هیچ درخواستی نداشتم. با پیشنهاد و تأکید آمدم. امروز هم اگر بدانم در جایی مؤثر هستم و از من گزینه بهتری نیست، از بار مسئولیت شانه خالی نمیکنم.
خدمتی که در گمنامی باشد، لذتش زیاد است. چون در این حوزه تجربه دارم، ارزش کار در گمنامی خیلی بیشتر است.